در مورد اجاره محل مسکونی قانون روابط موجر و مستأجر مصوب 1376 حاکم است همچنین در مورد قراردادهای اجاره محل کسب وسکونت که بعد از سال 1376 منعقد می گردند قانون مدنی و قانون روابط موجر و مستأجر سال 1376 حکومت دارند (ماده 1 قانون روابط موجر و مستاجر سال 76)
بعد از انقضای مدت اجاره ، یا در صورت درخواست فسخ توسط مستاجر، یا در صورت درخواست فسخ اجاره از طرف موجر .
( ماده 6 قانون روابط موجر و مستاجر سال 62، ماده 12قانون سال 56، و قانون مدنی)
1- درصورتی که ملک مسکونی وصف مورد نظر در اجاره نامه را نداشته باشد.
2- در طول اجاره عیبی در ملک مسکونی بوجود آید که ملک قابلیت استفاده را نداشته باشد و رفع عیب هم ممکن نباشد.
3- در صورتی که در اجاره نامه برای مستاجر با شرایطی حق فسخ گذاشته شده باشد و اون شرایط بوجود آید و مستاجر محق در فسخ میشود.
4- در صورتی که مستاجر فوت کند و کلیه ورثه درخواست فسخ کنند.
5- ملک مسکونی در حال خراب شدن باشد و تعمیر آن ممکن نباشد.
6- ملک مسکونی در حال خرابی بود و برای بهداشت مضر باشد.
1- موجر ملک را به تصرف مستاجر ندهد و اجبار او به تسلیم ممکن نباشد (ماده 476 ق.م).
2- عیبی در ملک باشد(ماده478)
3- تعمیرات ضروری در ملک لازم باشد مستاجر میتواند اجاره را فسخ کند.(485)
4- بعد از قرارداد اجاره و قبل از تحویل ملک به مستأجر، شخص ثالث مزاحم مستاجر شود او میتواند قرارداد اجاره را فسخ کند.
5- اگر مستاجر در موقع قرارداد اجاره برای خودش حق فسخ شرط کرده باشد.
نکته: ارتباط با ملک مورد اجاره فرقی نمیکند که آن ملک مسکونی باشد یا تجاری ، در هر دو مورد شرایط فسخ برای مستأجر یکسان است . در ماده 6 قانون سال 62 که مختص به اجاره املاک مسکونی است موارد فسخ توسط مستأجر بیان شده و در ماده 12 قانون سال 56 که مربوط به اجاره املاک تجاری است به این موضوع پرداخته است.
مطابق با ماده 8 قانون روابط موجر و مستاجر سال 62، موجر محل مسکونی نیز همانند موجر محل تجاری ( مطابق با ماده 13 قانون سال 56 ) در موارد زیر می تواند فسخ قرارداد اجاره و نهایتاً تخلیه مستأجر از دادگاه بخواهد :
در صورتی که مستأجر حق انتقال به غیر نداشته باشد ولی با این وجود کلا یا جزئا آن را به دیگری واگذار کند برای مثال خانه ای را که برای سکونت خود اجاره کرده است به دیگری اجاره دهد.
در صورتی که مستأجر محل مسکونی را اجاره کرده ولی عملا آن را در اختیار اشخاص دیگر بجز ورثه خود قرار دهد.
در صورتی که موجر در اجاره نامه شرط کرده باشد که درصورتی که ملک خود را به طور قطعی به دیگری انتقال دهد، حق فسخ اجاره را خواهد داشت.
درصورتی که محل مسکونی را برخلاف منظور و جهت مقصود در اجاره نامه استفاده کند برای مثال مستأجر خانه را برای سکونت خود و خانوادهاش اجاره کند اما عملاً آن را تبدیل به کارگاه فرش کند.
که مستأجر تعهد کرده باشد اجاره بهاء را در مهلت مقرر پرداخت کند ولی تخلف کند.
در صورتی موجر ملک را برای سکونت خود یا خانوادهاش نیاز داشته باشد.(ماده14 سال 56).
مطابق ماده 8 قانون روابط موجر و مستاجر سال 62 اگر ملک مسکونی برای مقصود غیر از کسب و پیشه و یا تجارت به اجاره داده شود از هر حیث تابع مقررات مربوط به اجاره محل مسکونی است.
مطابق ماده 9 قانون سال 62 در این صورت اگر در دادگاه ثابت شود، به درخواست موجر محل تخلیه و در اختیار او قرار داده خواهد شد.
مطابق ماده 9 قانون 62 در صورتی که به دلیل کمبود مسکن دادگاه تخلیه ملک مسکونی توسط موجر را باعث عسر و حرج مستاجر بداند می تواند به مستاجر مهلت بدهد البته درصورتی که باعث عسر و حرج خود موجر نباشد.
بله در این صورت مطابق تبصره 4 ماده 24 قانون سال 56 ، موجر پس از انقضای مدت اجاره میتواند تخلیه ملک را بخواهد.
رسیدگی به اختلافات راجع به ملک مسکونی در دادگاه محل وقوف ملک انجام میشود که با توجه به قانون جدید شوراهای حل اختلاف مصوب 94 ماده 9 در بند ب دعاوی تخلیه ملک استیجاری را در صلاحیت شوراهای حل اختلاف قرار داده است بنابراین شوراهای حل اختلاف محل وقوع ملک مسکونی صالح به رسیدگی می باشد مگر اینکه در آن محل شورای حل اختلاف نباشد که مطابق اصل دادگاه محل وقوع ملک مسکونی صلاحیت رسیدگی خواهد داشت که در دادگاه و شورا به این گونه دعاوی خارج از نوبیت و بدون تشریفات دادرسی رسیدگی خواهد شد.(تبصره ماده 12 سال 62).
مطابق ماده 13 قانون 62 اقامه دعوای تخلیه مانع دعوای تعمیر نیست و در صورتی که دادگاه مورد را از موارد تخلیه نداند و آن را رد کند به دعوای تعمیر رسیدگی خواهد نمود.
نکته: یکیاز معمولترین مورد تخلیه ملک مسکونی، موردی است که مدت اجاره تمام شده و مستاجر ملک را تخلیه نمیکند.
در این صورت مستاجر مکلف است از طریق فرستادن اظهارنامه از موجر یا نماینده او بخواهد که ملک را تحویل بگیرد
مطابق قانون آیین دادرسی مدنی عمل میکنیم و مستاجر میتواند از طریق دادگاه حقوقی محل وقوع ملک اقدام کند و در اظهارنامه کلیه اظهارات خود را برای موجر بفرستد که یا از طریق اجرای اداره ثبت میتواند اظهارنامه بفرستد ، و در صورتی که اجاره نامه به صورت رسمی در دفترخانه تنظیم شده باشد از طریق دفترخانه تنظیم کننده اجاره نامه نیز میتواند به موجر اخطار بدهد که ملک مسکونی خود را تحویل بگیرد.
مطابق ماده 13 اگر موجر ظرف 5 روز از تاریخ ابلاغ اظهارنامه حاضر نگردد مستاجر باید به دادگاه محل وقوع ملک مراجعه و تخلیه کامل مورد اجاره را تامین دلیل نماید و کلید آن را به دفتر دادگاه تسلیم کند.
دعوای غیرمالی اعتباری میباشد.
در ابتدای طرح دعوا برابر دعاوی غیرمالی حدودا 150 هزار تومان می باشد .
اجاره ملک مسکونی یا به وسیله سند عادی است که توسط موجر و مستاجر و در بنگاههای املاک معمولا منعقد میشود و یا این که در دفاتر اسناد رسمی به طور رسمی منعقد میشود مطابق بند 9 ماده 14 )
مرحله اول: در اجاره نامه رسمی موجر از طریق دفترخانه تنظیم کننده سند اقدام میکند، یعنی دفترخانه به مستاجر اخطار میکند که ظرف 10 روز قسط یا اقساط عقب افتاده را پرداخت نماید.
مرحله دوم: موجر با مراجعه به اداره ثبت از طریق اجرای ثبت ، صدور اجراییه بر تخلیه و وصول اجاره بها را بخواهد .
اجرای ثبت تخلیه را متوقف میکند.اما موجر میتواند به استناد تخلف مستاجر از پرداخت اجاره بهاء از دادگاه درخواست تخلیه ملک تجاری را بخواهد.(بند 9 ماده 14 قانون 56)
موجر برای تخلیه ملک و وصول اجاره بهاء میتواند با ارسال اظهارنامه درخواست وصول اجاره بهاء را بکند یا به دادگاه مراجعه کند.
اگر مستاجر اضافه بر اجاره بهاء معوقه را به نفع موجر در صندوق دادگستری بگذارد حکم به تخلیه داده نمیشود اما مستاجر به پرداخت خسارت دادرسی محکوم شده و به موجر پرداخت میکند. و این ارفاق برای هر مستاجر فقط برای یک بار میباشد.
در صورتی که مستاجر محل مسکونی در ظرف یک سال دو بار بعد از اخطار یا اظهارنامه اجاره بهاء را پرداخته باشد در بار سوم اجاره بهاء را در موعد مقرر به موجر پرداخت نکند یا در صندوق ثبت تودیع نکند موجر میتواند با تقدیم دادخواست مستقیما از دادگاه درخواست تخلیه را بکند.
توقف دستورتخلیه ملک مسکونی و تجاری، زمانیکه امکان پذیر است که دستور تخلیه از شورای حل اختلاف صادر شود اگر شخصی مدعی خلاف قانون بودن دستور باشد، می تواند با توجه به مواد 9 و 27 قانون شوراهای حل اختلاف نسبت به دستور صادره تجدید نظرخواهی و دستور توقف تخلیه نماید.
اجرای حکم تخلیه توسط کلانتری بعد از آن که دستور تخلیه صادر شد و به مستأجر ابلاغ گردید ، در صورتیکه مستأجر از اجرای دستور استنکاف کند ، مرجع قضایی به کلانتری محل از طریق نامه اعلام می کند که نسبت به اجرای دستور تخلیه اقدام کند. مأمورین انتظامی موظف به اجرای دستور قضایی می باشند و مقاومت مستأجر در این خصوص تاثیری ندارد.
دستورتخلیه فوری زمانی صادر می شود که طرفین دارای قرارداد کتبی با امضای دو شاهد باشند ؛ که در این حالت قانوناً باید ظرف یک هفته پس از تقدیم درخواست دستور تخلیه فوری صادر و اجرا شود.
دستور تخلیه ملک مسکونی به همان ترتیب فوق بعمل می آید اما اگر مدعی فسخ قرارداد در اثنای مدت قرارداد باشد، باید دادخواست فسخ قرارداد و صدور حکم تخلیه را به دادگاه عمومی حقوقی تقدیم نماید. درخصوص املاک تجاری نیز به ترتیب فوق اقدام می شود مگر در صورتیکه مستأجر حق کسب یا پیشه یا تجارت و یا سرقفلی داشته باشد.
بررسی و انطباق قرارداد اجاره و شروط آن با قوانین مربوطه من جمله قانون مدنی و قانون روابط مؤجر و مستأجر از جانب وکیل می تواند در وقت و هزینه خواهان مؤثر باشد.
منبع : ره جویانمطالب مرتبط