در دعوای الزام به انجام تعهد، کسی که تعهدی را بر عهده گرفته، متعهد است و دادخواست باید به طرفیت او به عنوان خوانده اقامه شود و کسانی که از این تعهدات نفع و سود میبرند، متعهدله نامیده میشوند که به عنوان خواهان باید دادخواست را تقدیم کنند
در دعوای الزام به انجام تعهد، کسی که تعهدی را بر عهده گرفته، متعهد است و دادخواست باید به طرفیت او به عنوان خوانده اقامه شود و کسانی که از این تعهدات نفع و سود میبرند، متعهدله نامیده میشوند که به عنوان خواهان باید دادخواست را تقدیم کنند.
در تمامی قراردادهای ملکی اعم از خرید و فروش، اجاره، پیشفروش و همچنین مشارکت در ساخت، همیشه مجموعهای از تعهدات متقابل وجود دارد که دو طرف بر عهده گرفتهاند و ملزم به اجرای آن هستند.
اگر هر یک از دو طرف از اجرای تعهدات خویش استنکاف کند، کسی که به نفع او تعهدی شده است میتواند الزام متعهد را به انجام تعهد ناشی از قرارداد، از دادگاه بخواهد.
بنابراین دعوای الزام به انجام تعهد، یک عنوان کلی است که شامل هر گونه تعهد قراردادی میشود و طیف وسیعی از تعهدات را در بر میگیرد.
در این دعوا کسی که تعهدی را بر عهده گرفته، متعهد است و دادخواست باید به طرفیت او به عنوان خوانده اقامه شود و کسانی که از این تعهدات نفع و سود میبرند، متعهدله نامیده میشوند که به عنوان خواهان باید دادخواست را تقدیم کنند.
در ضمن باید بدانیم که در دعوای الزام به ایفای تعهد، اگر تعهد مرتبط با املاک باشد، در دادگاه محل وقوع ملک رسیدگی میشود.
پس از قطعیت رای اجراییه صادر و به محکوم علیه ابلاغ میشود تا نسبت به اجرای حکم، اقدام کند.
اگر متعهد به تعهد خود عمل نکند، اقتضای لزوم قراردادها این است که کسی که تعهد به نفع او شده است، بتواند متعهد را به اجرای تعهد وادار کند.
در نهایت اگر اجبار متعهد ممکن نشد، متعهدله میتواند به خرج خود تعهد را انجام داده و هزینه انجام تعهد را مطالبه کند.
در صورتی که اجرای تعهد برای او مقدور نبود، میتواند از طریق نفر سومی تعهد را انجام دهد.
در صورتی که تعهد از طریق نفر سوم هم امکانپذیر نباشد، کسی که تعهد به نفع او شده است، میتواند اقدام به فسخ قرارداد کند.
در تعهداتی که زمان انجام آن تعیین نشده، یکی از شرایط برای دادخواست الزام به ایفای تعهد، آن است که کسی که تعهد به نفع شده است، الزام به ایفای تعهد را از متعهد، مطالبه کند.
هرچند تقدیم دادخواست الزام، نوعی مطالبه است اما به احتیاط نزدیکتر آن است که این کار قبلاً به وسیله اظهارنامه رسمی انجام شود.
به گزارش مهداد، اسبابی وجود دارد که موجب از بین رفتن تعهد میشود و به این دلیل، این دعوا بیوجه میشود. از جمله این موارد میتوان به ابراء، تبدیل تعهد و تهاتر اشاره کرد.
ممکن است به دلیل عدم انجام تعهدات از سوی متعهد خسارتهایی به ذینفع وارد شود.
در این صورت او حق دارد، ضمن تقدیم دادخواست الزام به ایفای تعهد یا به صورت مستقل، جبران خسارت ناشی از تاخیر انجام تعهد یا عدم انجام آن را که به علت تقصیر خوانده به او وارد شده است، بخواهد.
در این صورت دادگاه میزان خسارت را پس از رسیدگی، ضمن رعایت قانون، با جلب نظر کارشناس، تعیین کرده و ضمن حکم راجع به اصل دعوا یا به طور مستقل و جداگانه، خوانده را به پرداخت خسارت ملزم میکند.
در صورتی که قرارداد خاصی راجع به خسارت، میان دو طرف منعقد شده باشد، برابر آن رفتار خواهد شد.
در غیر این صورت با توجه به نوع و ماهیت تعهد، نحوه جبران خسارت تعیین میشود.
در صورتی که در قرارداد، مبلغی به عنوان خسارت عدم انجام تعهد، تعیین شده باشد، در این موضوع که متعهدله میتواند به صورت همزمان اجرای تعهد و نیز خسارت عدم اجرای تعهد را مطالبه کند، بین قضات اختلاف نظر وجود دارد.
البته امکان مطالبه همزمان اجرای تعهد اصلی و خسارت تاخیر در اجرای تعهد، وجود دارد.
منبع : روزنامه حمایت