بزه تغییر کاربری اراضی زراعی و باغها به صورت غیرمجاز، تعزیر درجه هفت محسوب میشود
جلسة هیأت عمومی دیوان عالی کشور در مورد پروندة وحدت رویة ردیف 96/15 رأس ساعت 8:30 روز سهشنبه مورخ 1396/4/20 به ریاست حجتالاسلام والمسلمین جناب آقای حسین کریمی رئیس دیوان عالیکشور و با حضور حجتالاسلام والمسلمین جناب آقای محمد مصدق نمایندۀ دادستان کل کشور و شرکت جنابان آقایان رؤسا، مستشاران و اعضای معاون کلیة شعب دیوانعالیکشور، در سالن هیأت عمومی تشکیل شد و پس از تلاوت آیاتی از کلام الله مجید و قرائت گزارش پرونده و طرح و بررسی نظریات مختلف اعضای شرکتکننده در خصوص مورد و استماع نظر دادستان محترم کل کشور که به ترتیب ذیل منعکس میگردد، به صدور رأی وحدت رویة قضایی شمارة 759 ـ 1396/4/20 منتهی گردید.
احتراماً معروض میدارد: طبق گزارش واصله به شرح پیوست در تعیین درجة بزه بعضی از جرایم از جمله بزه تغییر کاربری اراضی کشاورزی، از شعب نهم و هفدهم دیوان عالی کشور طی پروندههای شمارة 600035 و 100869 آراء مختلف صادر شده است که خلاصة جریان هر کدام به شرح ذیل گزارش میگردد:
الف. ادارۀ جهاد کشاورزی شهرستان مشهد از آقای محمد ... به علت تغییر کاربری 251 متر مربع زمین زراعی شکایت کرده است. متهم به میزان زمین اعلام شده اعتراض کرده و در نتیجۀ کارشناسیهای به عمل آمده، میزان دقیق آن 250 متر مربع اعلام شده است. پس از طی مراحل قانونی و صدور کیفرخواست، پرونده در شعبة 129 دادگاه کیفری دو مشهد مطرح شده و این دادگاه به موجب دادنامة 941012 ـ 1394/10/10 با احتساب حداکثر میزان جزای نقدی برای آن، به شایستگی دادگاه کیفری یک قرار عدم صلاحیت صادر کرده و شعبة دوم دادگاه کیفری یک مشهد طبق دادنامة 130 ـ 1395/4/28 بزهکاری متهم را از حیث تغییر کاربری اراضی زراعی به وسعت 240 متر مربع، محرز دانسته و با بیان اینکه ارزش هر متر مربع از اراضی تغییر یافته به مبلغ ششصد هزار ریال تعیین شده است، آقای محمد ... را علاوه بر قلع و قمع بنای احداثی غیرمجاز به پرداخت دویست و هشتاد میلیون ریال معادل دو برابر ارزش ملک مورد بحث محکوم نموده است که با اعتراض فرجامی وکلای محکومٌعلیه پرونده به دیوان عالی کشور ارسال و پس از ثبت در دبیرخانه به شعبة نهم ارجاع شده و هیأت محترم شعبه پس از قرائت گزارش عضو ممیز طی دادنامة 302 ـ 1395/10/14 به شرح ذیل اتخاذ تصمیم نمودهاند:
«با توجه به مندرجات پرونده و کیفیات منعکس در آن، نظر به اینکه بر اساس نظریة کارشناس منتخب، دادنامه طبق موازین قضایی صادر گردیده و ایراد مؤثری از جانب وکلای محترم(آقای علی ... و خانم فرزانه ...) به عمل نیامده است، لذا به استناد شق الف از مادة 469 قانون آیین دادرسی کیفری، دادنامة فرجامخواسته ابرام میشود. ضمناً ایراد وکلای محترم نسبت به صلاحیت دادگاه کیفری یک و دیوان عالی کشور فاقد وجاهت است، چرا که بر اساس مفاد مواد 301 و 302 قانون آیین دادرسی کیفری، ملاک صلاحیت هر یک از محاکم کیفری 1 و 2 در رابطه با جرایم تعزیری مشخص گردیده، با این توضیح که دادگاه کیفری 2 نسبت به تمامی جرایم موجب تعزیر، صالح به رسیدگی بوده، مگر جرایم تعزیری درجة 3 و بالاتر که به موجب بند ت از مادة 302 فوق از مادة 301 مستثنی شده و جرایم تعزیری درجة 4 و پایینتر در صلاحیت دادگاه کیفری 2 باقی مانده و بر همین اساس نیز در مواد 427 و 428 همان قانون، ملاک مرجع رسیدگی به تجدیدنظرخواهی و یا فرجامخواهی حسب مورد تعیین شده است. بنابراین در جرایمی که مجازات قانونی آنها صرفاً جزای نقدی نسبی میباشد، از ابتدای رسیدگی مشخص نیست که کدام یک از دادگاههای کیفری 1 و 2 صالح به رسیدگی خواهد بود، چرا که در زمان شروع به رسیدگی معلوم نیست جرم تعزیری از چه درجه میباشد؟ ولی پس از انجام کارشناسی و تعیین میزان جزای نقدی متصوره و انطباق مورد با هر یک از درجات هشتگانة مندرج در مادة 19 قانون مجازات اسلامی حسب مورد، صلاحیت محاکم کیفری 2 و یا 1 و به تبع آن صلاحیت مرجع تجدیدنظر(دادگاه تجدیدنظر استان و دیوان عالی کشور) مشخص خواهد شد و اگر خواسته باشیم مجازاتهای مندرج در بندهای هشتگانة فوق را صرفاً به مجازاتهای ثابت اختصاص دهیم، مجازاتهای مربوط به جزای نقدی منعکس در مادة 19 فوق خصوصاً درجات 1،2 و 3 (موضوع جزاهای نقدی بیش از یک میلیارد ریال، پانصد و پنجاه میلیون ریال تا یک میلیارد ریال و سیصد و شصت میلیون ریال تا پانصد و پنجاه میلیون ریال) بدون مصداق خواهد ماند و اقدام قانونگذار در این قسمت عبث خواهد بود، چرا که جرایمی را سراغ نداریم که مجازات ثابت آنها جزای نقدی یک میلیارد ریال و بالاتر، پانصد و پنجاه میلیون ریال تا یک میلیارد ریال و سیصد و شصت میلیون ریال تا پانصد و پنجاه میلیون ریال بوده باشد. بنابراین ایراد وکلای محترم رد میشود.»
ب. مدیریت جهاد کشاورزی مشهد در تاریخ 1393/11/8 از آقای علی اکبر ... به اتهام تغییر غیرمجاز کاربری 210 متر مربع زمین زراعی شکایت کرده و صورتجلسة کمیسیون تقویم و ارزیابی اراضی زراعی و باغها نیز که طی آن قیمت روز زمین از قرار هر متر مربع سه میلیون ریال و قیمت 80% کل قطعة یادشده 000/000/504 ریال تعیین شده است، به دادسرا تقدیم شده است. با صدور کیفرخواست 5720 ـ 1394/2/17 مستنداً به مادة یک قانون حفظ کاربری اراضی زراعی و باغها برای متهم به علت تغییر کاربری زمین زراعی به میزان مرقوم تقاضای مجازات شده، ولی شعبة123 دادگاه کیفری 2 مشهد به موجب دادنامة 697 ـ 940 ـ 1394/6/23 با صدور قرار عدم صلاحیت پرونده را به دادگاههای کیفری یک ارسال کرده و شعبة سوم دادگاه کیفری یک استان خراسان رضوی به موجب دادنامة 1810 ـ 940 ـ 1394/10/28 بزهکاری متهم را در مورد اتهام انتسابی ثابت دانسته و به استناد مادة 3 قانون حفظ کاربری اراضی زراعی و باغها و با اعمال مادة 37 و بندهای پ و ث مادة 38 قانون مجازات اسلامی متهم را با دو درجه تخفیف به پرداخت مبلغ یکصد و هشتاد میلیون ریال جزای نقدی و قلع و قمع بنا محکوم نموده و با اصدار دادنامة مذکور و تصریح به قابل تجدیدنظر بودن آن در دیوان عالی کشور، پرونده را به این مرجع ارسال کرده که پس از ثبت در دبیرخانه و ارجاع آن به شعبة هفدهم، هیأت محترم شعبه طی دادنامة 700065 ـ 1395/3/30 چنین رأی دادهاند:
«مستنبط از مقررات قانون آیین دادرسی کیفری و آنچه که در باب صلاحیت در قانون مزبور آمده این است که در تقسیمبندی مجازاتهای تعزیری به درجات مختلف و تعیین میزان مجازات جزای نقدی به عنوان یکی از معیارهای تقسیمبندی مزبور جزای نقدی ثابت مورد توجه و نظر بوده و رأی وحدت رویة شمارة 744 ـ 1394/8/19 هیأت عمومی دیوان عالی کشور نیز به نوعی مؤید این معنی میباشد و چون در شعبة مطروحه جزای نقدی که از جمله مجازاتهای تغییر کاربری غیرمجاز اراضی زراعی و باغها بوده، میزان ثابتی نداشته و به همین اعتبار و نسبی بودن کیفر مزبور به نظر جزای نقدی نسبی ضابطهای جهت انطباق مجازات یاد شده با بندهای مادة 19 قانون مجازات اسلامی و در نتیجه تعیین صلاحیت مرجع رسیدگیکننده محسوب نمیشود و از طرفی نیز مادة 428 قانون آیین دادرسی کیفری هم که جرایم مختلف منجمله جرایمی را که مجازات قانونی آنها تعزیر درجة 3 و بالاتر بوده قابل فرجامخواهی در دیوان عالی کشور دانسته است ناظر بر آن دسته از جرایمی بوده که تمام یا قسمتی از مجازاتهای تعزیری آنها جزای نقدی ثابت به میزان مقرر در قانون باشد، فلذا به جهات یاد شده و اینکه مجازات قانونی بزه عنوان شده با هیچ یک از بندهای مادة 19 قانون مارّالذکر مطابقت نداشته و حسب صریح قسمت اخیر تبصرۀ 3 مادة قانونی اخیرالذکر بزه اعلامی در حدود بند 7 همان ماده از قانون قابل کیفر خواهد بود، ضمن اعلام صلاحیت دادگاه تجدیدنظر استان خراسان رضوی در رسیدگی به موضوع به عدم قابلیت طرح قضیه در دیوان عالی کشور تأکید و بر همین اساس نیز سوابق امر را جهت هرگونه اقدام مقتضی به مرجع محترم ذیربط اعاده میدارد.»
همانطور که ملاحظه میفرمایید اعضای محترم شعبة هفدهم دیوان عالی کشور در تعیین درجة مجازات بزه تغییر کاربری غیرمجاز اراضی زراعی و باغها با استنباط از مقررات قانون آیین دادرسی کیفری و مقررات قانونی مربوط به صلاحیت، جزای نقدی ثابت را ملاک قرار داده و با استظهار از رأی وحدت رویة شمارة 744 ـ 1394/8/19، جزای نقدی نسبی را ضابطه جهت انطباق مجازات یادشده با بندهای مادة 19 قانون مجازات اسلامی و در نتیجه تعیین صلاحیت مرجع رسیدگیکننده محسوب نکرده است، اما اعضای محترم شعبة هفدهم به شرح استدلال مذکور در دادنامة صدرالاشعار، صلاحیت مرجع رسیدگی کننده به جرائم واجد جزای نقدی نسبی را به تعیین شدن میزان جزای نقدی توسط کارشناس و انطباق مورد با درجات هشتگانه موضوع مادة 19 قانون مجازات اسلامی موکول نموده است که چون به این ترتیب از شعب مختلف دیوان عالی کشور با اختلاف استنباط از قانون آراء متفاوت صادر شده است، لذا به تجویز مادة 471 قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1392 طرح موضوع برای صدور رأی وحدت رویه را پیشنهاد مینماید.
معاون قضایی دیوان عالی کشورـ حسین مختاری
«هر چند که در قانون مجازات اسلامی در مورد تعیین درجه مجازات جزای نقدی به ثابت یا نسبی بودن جزای نقدی اشاره نشده است، ولیکن به نظر میرسد با توجه به رأی وحدت رویة شمارة 744 مورخ 1394/8/19 و ذیل تبصرۀ 3 مادة 19 قانون مجازات اسلامی نظر شعبة هفدهم دیوان عالی کشور مبنی بر اینکه «جزای نقدی نسبی با هیچیک از بندهای هشتگانه مادة 19 قانون مجازات اسلامی مطابقت ندارد و درجة هفت محسوب میشود.» به دلایل زیر صائب است:
اولاً، به موجب رأی وحدت رویة شمارة 744 مورخ 1394/8/19 دیوان عالی کشور چنانچه مجازات جرمی جزای نقدی توأم با حبس باشد، ملاک تعیین درجه و به تبع آن تعیین صلاحیت مراجع کیفری مجازات حبس میباشد. اینک ملاحظه میشود با توجه به اینکه برای جرم مورد نظر در صورت تکرار آن مطابق مادة 3 قانون حفظ کاربری اراضی علاوه بر جزای نقدی نسبی، مجازات حبس تا شش ماه مقرر شده است که به موجب رأی وحدت رویه مذکور درجة هفت محسوب میشود. چطور ممکن است همان جرم در بار اول با توجه به میزان جزای نقدی درجة 2 یا 3 محسوب شود، ولیکن در صورت تکرار آن درجة هفت باشد؟ این موضوع با اصول حقوقی سازگاری نداشته و نتیجه منطقی ندارد.
ثانیاً، مقررات مربوط به صلاحیت از قواعد آمره است که باید از همان ابتدای تعقیب، مقام قضایی کیفری بتواند به موجب آن وضعیت صلاحیت خود را تعیین کند، زیرا در صورت عدم صلاحیت حق هیچگونه تعقیب و رسیدگی ندارد. اینکه صلاحیت مرجع قضایی منوط به میزان ارزش ریالی مال موضوع جرم شود، با این قاعده مطابقت ندارد.
ثالثاً، به موجب قسمت اخیر تبصرۀ 3 مادة 19 قانون مجازات اسلامی مصوّب 1392 مقرر شده است که اگر مجازاتی باهیچیک از بندهای هشتگانه این ماده مطابقت نداشته باشد مجازات درجة هفت محسوب میشود. از طرفی مناط تعیین صلاحیت دادگاهها زمان طرح شکایت است که در زمان طرح شکایت و شروع به رسیدگی هنوز به لحاظ مشخص نبودن ارزش ملک موضوع جرم، تعیین درجه مجازات جرم ارتکابی و به تبع آن تعیین مرجع کیفری صالح ممکن نیست، بنابراین باید موضوع را از جمله مصادیق این تبصره محسوب کرد و مجازات جرم مورد نظر را درجة هفت به حساب آورد.
رابعاً، تفسیر قوانین مجمل باید همسو با اصول کلی حقوقی به عنوان محکمات این علم صورت گیرد. اصولاً شأن دادگاههای کیفری یک و نیز دیوان عالی کشور رسیدگی به جرایم کم اهمیت نمیباشد، زیرا در مقایسه با بسیاری از جرایم مثل کلاهبرداریهای چند میلیارد تومانی که در صلاحیت دادگاه کیفری 2 و تجدیدنظر آن در صلاحیت دادگاه تجدیدنظر استان است رسیدگی به جرایم تغییر کاربری موضوع قانون حفظ کاربری اراضی در دادگاه کیفری یک و تجدیدنظر آن در دیوان عالی کشور نتیجه منطقی ندارد و مطابق با اصول حقوقی نمیباشد.»
مجازات جزای نقدی که درجات آن در مادة 19 قانون مجازات اسلامی مصوّب سال 1392 مشخص شده، با توجه به تعیین حداقل و حداکثر آن در قانون، ناظر به جزای نقدی ثابت است و از جزای نقدی نسبی که میزان آن بر اساس واحد با مبنای خاص قانونی احتساب میگردد و از این حیث در جرایم با عناوین مشابه یکسان نیست، انصراف دارد؛ بنابراین مجازات جرائمی که طبق قانون جزای نقدی نسبی است با توجه به حکم مقرر در تبصر? 3 مادة مورد اشاره، تعزیر درجه هفت محسوب میشود و رسیدگی به آن به موجب مادة 340 قانون آیین دادرسی کیفری مصوّب 1392 در صلاحیت دادگاه کیفری دو میباشد و رأی این دادگاه قابل تجدیدنظر در دادگاه تجدیدنظر استان است. بر این اساس رأی شعبة هفدهم دیوان عالی کشور در مورد درجة مجازات بزه تغییر کاربری اراضی زراعی و باغها به صورت غیرمجاز که با این نظر انطباق دارد به اکثریت آراء صحیح و قانونی تشخیص میگردد. این رأی طبق مادة 471 قانون آیین دادرسی کیفری برای شعب دیوان عالی کشور و دادگاهها و سایر مراجع اعم از قضایی و غیرآن لازمالاتباع است.
هیأت عمومی دیوان عالی کشور
مطالب مرتبط
نظریه مشورتی راجع به اعتراض ثالث
قانون حفظ کاربری اراضی زراعی و باغها با آخرین اصلاحات