از حقوق اولیه هر انسانی داشتن هویتی روشن وشفاف است و شناسنامه برگ هویت هر انسان است و شخص فاقد شناسنامه مانند کسیاست که وجود ندارد
از حقوق اولیه هر انسانی داشتن هویتی روشن وشفاف است و شناسنامه برگ هویت هر انسان است و شخص فاقد شناسنامه مانند کسیاست که وجود ندارد.
صدور شناسنامه ، انتساب اولیه هر شخص را در طبقهاجتماعی او و اینکه پدر و مادر وی چه کسانی هستند و به کدام فامیل تعلقدارند را روشن می کند ، لذا پدر و مادر مکلفند به محض تولد کودک نسبت بهنامگذاری شایسته و اخذ شناسنامه برای فرزند خود اقدام نموده و به مولودجدید هویت ببخشند.
سازمان ثبت احوال که زیر مجموعه وزارت کشور میباشد موظف است وقایع حیاتی هر فرد اعم از ولادت ، ازدواج ، طلاق ، رجوع ،بذل مدت و وفات را ثبت و نسبت به صدور شناسنامه و تسلیم آن به متقاضیاقدام نماید.[1] بعد از صدور سند. سایر نهادها و سازمانها اعم از دولتی و یا خصوصی به استثنای سازمان ثبت احوال کشور، دفاتر اسناد رسمی ازدواج و طلاق، نمایندگیهای دولت جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور، اداره تشخیص هویت و پلیس بینالملل و اداره کل انتخابات، حق نقش مهر و درج هیچگونه مطلب و یا آثار دیگری روی شناسنامه را ندارند. بنابراین به استثنای اظهارات سازمانهای منصوص در حدود قانونی، سایر مطالبی که توسط سایر اشخاص در حین صدور یا بعد از صدور شناسنامه در آن درج میشود از اعتبار سند رسمی برخوردار نخواهند بود.[2]
کسی که مکلف به اعلام تولد طفل میباشد ، میتواند در حوزه دیگری غیر از حوزهئیکه طفل متولد شده آنرا طبق تشریفات اعلام دارد. و در این صورت باید مراتب به حوزه محل نامبرده نیز اطلاع داده شود تا در کلیه مستندات سجلی او درج گردد.[3]
سند سجلی عبارتست از سندی که مطابق مقررات قانونی ثبت احوال به ثبت رسیده و مندرجات آن رسمی و معتبر است.
- در هر محل، وقایع چهارگانه تولد، ازدواج، طلاق و وفات باید در دفاتر ثبت احوال طبق قانون ثبت شود.
- شناسنامه برگ رسمی است که هویت دارندهی آن را مینمایاند و به وسیلهی ماموران مربوطه، مطابق دفاتر سجل احوال تنظیم و به صاحب آن داده میشود.
- طبق قانون، کلیه اتباع ایران باید دارای شناسنامه باشند.[4]
ولادت هر طفل در ایران ، اعم از اینکه پدر و مادرایرانی یا خارجی باشند باید ظرف مدت 15 روز از تاریخ ولادت به اداره ثبتاحوال و ولادت اطفال ایرانی مقیم کشورهای خارجی به کنسولگری محل اقامت ویا به نزدیکترین کنسولگری اعلام گردد و پس از اعلام ولادت اگر طفل ایرانیباشد شناسنامهای با مشخصات وی صادر و تحویل پدر و مادرش می شود و در صورتخارجی بودن طفل گواهی ولادت صادر و تحویل والدین کودک می گردد.
هر شناسنامهای دارای یک شماره مخصوص خواهد بودکه شماره شناسنامه شخص صاحب شناسنامه می باشد و این شماره باید در کلیهمدارک مربوط به ثبت احوال وی قید گردد و ثبت ولادت یا به گواهی پزشک یامامای رسمی یا به تصدیق مؤسسهای که کودک در آنجا متولد شده و یا شهادت دوشاهد انجام خواهد شد.
– پدر یا جد پدری.
– مادر در صورت غیبت پدر.
– وصی ، قیم ، امین.
– اشخاصی که قانوناً عهده دار نگهداری طفل می باشند.
– متصدی یا نماینده مؤسسه ای که طفل به آنجا سپرده شده است.
– صاحب واقعه که سن او از 18 سال تمام به بالا باشد.[5]
افراد مذکور در فوق به ترتیب ذکر نام برای اعلام واقعه تولد بر یکدیگر اولویت دارند. به این معنی که در صورت وجود پدر و انجام وظیفه از جانب او، مادر محق و مکلف به اعلام واقعه نمیباشد.
هر چند علی الاصول هر یک از افراد فوق میتوانند به تنهایی اقدام به اعلام ولادت نمایند اما اگر ازدواج پدر و مادر طفل به ثبت نرسیده باشد اعلام ولادت و امضای اسناد متفقاً به عهده پدر و مادر خواهد بود و هرگاه اتفاق پدرو مادر در اعلام ولادت میسر نباشد سند طفل با اعلام یکی از ابوین که مراجعه میکند با قید نام کوچک طرف غایب تنظیم خواهد شد.[6]
اشخاصی که در اعلام ولادت یا وفات یا هویت بر خلاف واقع اظهاری نمایند به حبس از 91 روز تا یک سال و یا به پرداخت جزای نقدی از 200000 ریال تا 1000000 ریال و یا به هر دو مجازات محکوممیشوند.[7]
افرادی که به سن 15 سال تمام میرسند باید ملصق به عکس همان سال و اثر انگشت و کلاسمان انگشتنگاریصاحب آن باشد.همچنین شناسنامه اولیه باید در سی سالگی تمام با عکس همان سال صاحب آن تجدید شود.صاحب شناسنامه پس از رسیدن به سن سی سال مکلف است ظرف مدت یک سال برای تجدید آن مراجعه نماید. [8]
- اگر اعلامکننده مادر باشد ، نام خانوادگی مادر به طفل داده میشود.
- اگر ابوین طفل معلوم نباشند ، نامخانوادگی فرضی برای کودک انتخاب میشودو فرضی بودن نام و شناسنامه در آن منعکس نخواهد شد.
- سیادت پدر از طریق شناسنامه به فرزند منتقل و در شناسنامه وی قید خواهد شد.
- نام باید متناسب با جنسیت فرد انتخاب شود و معنی و مفهوم زیبایی داشته باشد به طوری که موجب هتک حیثیت مقدسات اسلامی نشود.
- تشرف پیروان ادیان و مکاتب دیگر به اسلام و سایر تغییرات مانند تغیر نام در اسناد سجلی ثبت میشود.[9]
طفل پیدا شده: هر کسی طفلی را پیدا کند که نسبت او معلوم نباشد باید فوراً مراتب را اطلاع دهد . مأمورین مکلف هستند اطلاعاتی که راجع به آن طفل تحصیل شده است ضمن صورت مجلسی تدوین و صورت مجلس را به دفتر ثبت احوال ارسال دارند .
1 – محلی که طفل در آنجا یافت شده.
2 – تاریخ پیداشدن طفل و سایر کیفیات مربوط به آن.
3 - تعیین اینکه طفل دختر است یا پسر و تشخیص سن تقریبی او.
4 - آثار و علائم مخصوصی که ممکن است در بدن طفل موجود بوده و باعث شناخته شدن او گردد.
5 – توصیف مختصر البسه و سایر اشیائیکه ممکن است با طفل یافته شده باشد.
6 – شخص یا بنگاهی که طفل به او سپرده میشود.
7 – نامی که طفل به آن نامیده میشود.[10]
ثبت وفات
وفات هر شخصی اعم از ایرانی و خارجی و همچنینولادت طفلی که مرده به دنیا آمده باید بلافاصله به اداره ثبت احوال اعلامگردد و مراتب فوق در مورد مقیم خارج" href="/tags/10224/ایرانیان-مقیم-خارج/" class="link">ایرانیان مقیم خارج به نزدیکترین کنسولگری اعلاممی شود و گواهی فوت به هر کس که متقاضی باشد تسلیم میگردد.
واقعه فوت باید به گواهی پزشک یا دو نفر شاهد باشد و مهلت اعلام فوت جهت اخذ گواهی ده روز از تاریخ فوت می باشد .
ثبت ازدواج و طلاق
صاحبان دفاتر اسناد رسمی مکلفند وقایع ازدواج وطلاق و رجوع را در دفاتر مربوطه خود ثبت و مراتب را به اداره ثبت احوالمحل اطلاع دهند . این وظیفه در خارج از کشور به عهده نزدیکترین کنسولگریمی باشد . اداره ثبت مکلف است کلیه وقایع ازدواج و طلاق و رجوع را در دفاترمربوطه خود ثبت و مراتب را به اداره ثبت احوال محل اطلاع دهد . این وظیفهدر خارج از کشور به عهده نزدیکترین کنسولگری می باشد اداره ثبت مکلف استکلیه وقایع ازدواج و طلاق و رجوع و بذل مدت و فسخ نکاح و تعدد زوجات را دردفاتر مربوطه منعکس و سپس به شناسنامه انتقال دهد.
ازدواج و طلاق زنی که در نامزدی جدا شده و هنوز باکره است در شناسنامه المثنیدرج نخواهد شد. افشاء اطلاعات مذکور در دفاتر ثبت احوال جز برای صاحب سندو مقامات قضایی و دولتی ممنوع است.
ابطال شناسنامه فعلی و تقاضای صدور شناسنامهی جدید باید متکی بر دلایل قانع کننده باشد. معمولا ابطال شناسنامه برای کم کردن سن صورت میگیرد و در این حالت، خواهان مدعی میشود که به عنوان مثال شناسنامه فعلی متعلق به برادرش است و والدین پس از فوت او، آن را باطل نکردهاند. در این راستا باید شهودی معرفی شوند و از طرف دادگاه نیز مساله به پزشکی قانونی برای تشخیص صحت ادعا ارجاع میشود.
پزشکی قانونی با تشریح وضعیت فیزیکی شخص، جواب خود را به دادگاه میدهد. دادخواست ابطال شناسنامه به طرفیت ثبت احوال داده میشود و نیازمند استشهاد محلی است. [11]
در دعوای تصحیح ، متقاضی مدعی است که شناسنامه متعلق به شخص خودش میباشد ولی بر اثر اشتباه مأمور ثبت ، سن واقعی او در شناسنامه قید نگردیده است.
قابل ذکر است هر کسی فقط یک بار در طول عمر خود و در صورتی که اختلاف سن واقعی وی با سن مندرج در شناسنامه بیشتر از 5 سال باشد و کمیسیون متشکله نیز آنرا تأیید نماید میتواند شناسنامه خود را اصلاح نماید[12]
الف: اگر متقاضی مدعی شود اختلاف سن واقعی او با سن مندرج درشناسنامه اش بیشتر از پنج سال است، باید به کمیسیونی موسوم به کمیسیون تشخیص سنمستقر در فرمانداری شهرستان محل صدور شناسنامه اش رجوع کند. این کمیسیون مرکب استاز: فرماندار یا بخشدار، رییس اداره ثبت احوال محل، پزشک منتخب ، مدیرعامل سازمانبهداری استان و رییس شورای اسلامی شهر یا بخش. ریاست این کمیسیون بر عهده قاضیدادگاه محل است. صاحب شناسنامه تنها یک بار در طول عمر خود حق دارد از این طریقبرای اصلاح سن مندرج در شناسنامه اقدام کند.
این در خواست هم می تواند در جهتافزایش و هم کاهش سن باشد. برای مثال متقاضی می تواند مدعی شود که سن او درشناسنامه 40 سال است ولی سن واقعی اش 46 سال یا 34 سال است. در هر حال این اختلافسن نباید کمتر از پنج سال باشد.
ب: اما اگر متقاضی مدعی شود که سن واقعی او باسن مندرج در شناسنامه اش کمتر از پنج سال اختلاف دارد، دارد باید به دادگستری رجوعکند و با رعایت مقررات و تشریفات مربوطه و تقدیم دادخواست طرح دعواکند.
برای توضیح مقررات به زبان ساده این ادعا را در قالب یک مثالبیان می کنیم:
علی فرزند حسین مدعی است که سن واقعی اش 32 سال است. ایشانمی گوید: در سال 1350 در بجنورد به دنیا آمدم. قبل از تولد من ، والدینم در سال 1348پسری داشتند که به واسطه بیماری از دنیا رفت . اما آن ها از شدت علاقه به آن فرزند،از شناسنامه او برای من استفاده کردند و دیگر برای من شناسنامه نگرفتند و ... سنواقعی ام 32 سال است ولی از حیث شناسنامه 34 سال سن دارم و ...
1-در مورد این گونه دعاوی قانونگذار اجازهداده تا متقاضی، دعوی را در محل اقامت خودش طرح کند. پس اگر محل اقامت علیشهرستان ساوه باشد، نیازی نیست که برای درخواست خود به دادگاه بجنورد مراجعه کند. به عبارت دیگر دادگاه های عمومی ساوه صلاحیت رسیدگی به ادعای علی را دارند واو باید به دادگستری ساوه رجوع کند.
2-طرف مقابل ایشان و به اصطلاح خواندهدعوی، اداره ثبت احوال محل صدور شناسنامه یعنی اداره ثبت احوال شهرستان بجنورداست.
3 - علی می تواند خواسته اش را در ستون مربوط به تعیین خواسته دردادخواست چنین بیاورد: الزام خوانده به ابطال شناسنامه شماره ... و صدور یک جلد شناسنامه جدید با درج سن واقعی یعنی 32 سال.
4-علی مسلماً برای اثباتادعایش دلایلی دارد. اسناد و مدارک و دلیل هایی که به آن ها استناد می کند می بایستدر ستون مربوطه ذکر شود.
برای مثال: استشهادیه محلی- شهادت گواهان- شناسنامه شماره .... جلب نظر پزشک قانونی و ...
الف- پنج هزار ریال برای اصل ادعا ( در اصطلاح هزینه دعاوی غیرمالی)
ب- هزار ریال برای تقدیم دادخواست ( اصطلاحاً ورودی)
ج- صد ریال برایهر برگ دادخواست.
د- دویست ریال برای تطبیق کپی هر برگ با اصل آن. برای مثال اگرایشان به سندی استناد کرد، آن را کپی می کند و به دفتر دادگاه می دهد تا پس ازتطبیق، به عنوان سند برابر با اصل پیوست دادخواست شود.
7-علی باید توجهکند که دادخواست و کلیه برگه های پیوست آن باید در دو نسخه باشند13
نام محقق : خانم زهرا السادات قرشی
مطالب مرتبط
قانون افزایش بهره وری بخش کشاورزی و منابع طبیعی مصوب 1389,04,23
قانون پیش فروش ساختمان مصوب 1389,10,12 با اصلاحات و الحاقات بعدی