انجام امور وصایت توسط وصی
شخص وصیتکننده میتواند یک یا چند نفر را به عنوان وصی قرار دهد و آنها باید امور را با هم و مجتمعا انجام دهند؛ مگر اینکه موصی در وصیت به روشنی ذکر کرده باشد که هر یک از اوصیا مستقلاً نیز میتوانند امر مورد وصایت را انجام دهند.
به طور کلی، موصی (وصیتکننده) میتواند یک یا چند نفر را وصی قرار دهد. در این صورت، آنها باید امور را با هم و مجتمعا انجام دهند؛ مگر اینکه موصی در وصیت به روشنی ذکر کرده باشد که هر یک از اوصیا مستقلاً نیز میتوانند امر مورد وصایت را انجام دهند.
اگر موصی چند نفر را وصی قرار دهد و ذکر کند که هر یک به تنهایی میتواند امر مورد وصایت را انجام دهد، اگر وصی اولی امری را انجام دهد، دیگر نیازی نیست وصی دوم آن عمل را انجام دهد و اگر وصی دوم آن عمل را انجام دهد، عمل وصی دوم باطل و عمل وصی اول صحیح خواهد بود.
مثلاً هرگاه وصی اول ملکی را که موصی ادارهاش را به او واگذار کرده است، به مبلغی اجاره دهد سپس وصی دوم ملک را به مبلغی دیگر اجاره دهد عمل وصی دوم باطل است؛ چرا که وصی اول در حدود اختیاراتش عمل کرده است.
ولی اگر مشخص شود وصی اول مصلحت را رعایت نکرده است، بنابراین چون شرایط را رعایت نکرده است، اجاره او از حدود اختیاراتش خارج بوده و باطل است.
در صورتی که موصی دو نفر یا بیشتر را به طور مستقل وصی در امری قرار دهد و یکی از آنها فوت کند، دیگری (اگر دو وصی باشند) یا دیگران (اگر بیشتر از دو وصی باشند) میتوانند مستقلا در امور تصرف کنند.
در صورتی که چند نفر وصی معین شود که هر یک مستقلا عمل به وصایت کند، آنان میتوانند با همدیگر امور مربوط به وصایت را انجام دهند. زیرا نتیجه آن این است که نه تنها عمل وصایت توسط هر یک از اوصیا انجام شده بلکه هر یک از اوصیا نیز آن را تایید کرده است.
بهعبارت دیگر اینکه وصی در وصیتنامه ذکر میکند هر یک از اوصیا به تنهایی اختیار انجام امور را دارد (شرط استقلال را قرار میدهد.) در حقیقت نوعی اجازه و رخصت است و مانع از این نیست که اوصیا با هم امور را اداره کنند. اما باید همه اوصیا همنظر باشند. در غیر این صورت، اگر نظر هر یک موافق نظر جمع نباشد، عمل آنها برخلاف نظر موصی و باطل است.
در صورتی که موصی استقلال در عمل را برای هر یک از اوصیا شرط کند، آنان نمیتوانند امور وصایت را بین خود تقسیم کنند؛ یعنی نمیتوانند اداره امور بعضی را به یکی و بقیه را به دیگری واگذار کنند؛ بهطوری که هیچ یک حق دخالت در تصمیمگیری در امور واگذارشده به دیگری را نداشته باشد. چرا که این امر به طور کلی برخلاف نظر موصی خواهد بود. ولی عمل آنها در نتیجه صحیح است چرا که هدف موصی این بوده است که امر واگذارشده انجام شود.
بنابراین اگر مشخص شود که هدف اوصیا از تقسیم وظایف صرفاً سرعت بخشیدن یا سهولت در انجام آن کار بوده، عمل آنها صحیح است. به شرط اینکه تقسیم وظایف مانع دخالت دیگری در تصمیمگیریها نشوند.
در صورتی که موصی دو یا چند نفر را در انجام امری وصی قرار دهد که با همدیگر به امور مورد وصایت عمل کنند، هیچ یک از آنها نمیتواند امری را به تنهایی انجام دهد؛ چرا که هدف موصی این بوده است که همه آنها امور را با مشورت و مذاکره انجام دهند.
بنابراین در صورتی که هر یک به تنهایی عملی را انجام دهد، عملش صحیح نیست و تنها در صورتی صحیح میشود که سایرین آن را تایید کند. همچنین در صورت بروز خسارت مسئول خسارات خواهد بود.
در صورتی که موصی دو یا چند نفر را وصی قرار دهد که با هم عمل به وصایت کنند و یکی از آنها فوت کند یا صفتی را که موصی برای او شرط کرده بود، از دست بدهد، دادگاه یک نفر را تعیین میکند تا به همراه دیگران امور مورد وصایت را انجام دهد.
در صورتی که یک یا چند نفر از اوصیایی که باید با هم امور را انجام بدهند، به علت غیبت یا بیماری یا ضعف و ناتوانی به طور موقت نتوانند امور مورد وصایت را انجام دهند، دادگاه یک نفر را تعیین میکند تا موقتاً بههمراه سایرین امور مورد وصایت را انجام دهد و پس از اینکه بیماری یا ناتوانی یا علل دیگر که باعث شده بود، وصی نتواند امر مورد وصایت را انجام دهد برطرف شود، دوباره او مشغول به انجام امور مورد وصایت میشود.
موصی میتواند چند نفر را به نحو ترتیب وصی معین کند. مثلا بگوید اول آقای «الف» وصی باشد و اگر «الف» فوت کرد یا به هر نحو قادر به انجام امور مورد وصایت نبود، مثلا بیمار یا مجنون شد یا خیانت در انجام وصایت کرد و از سمتش برکنار شد، آقای «ب» وصی باشد و اگر هر یک از این اتفاقات برای «ب» افتاد، «ج» وصی باشد و همینطور «د» و غیره.
موصی میتواند به کسی که به عنوان وصی انتخاب میشود، این اختیار را بدهد که برای پس از فوت خود وصی معین کند تا اموری مثل اداره اموال موصی که او وظیفه اداره و انجام آن را داشته است، وصی انتخابی پس از خود انجام دهد.
قوانین موجود برای هیچ یک از مقامات رسمی حق نظارت بر اعمال وصی را قرار نداده است.
بنابراین وصی باید هر عملی را که موصی بهعهده او گذاشته است، طبق وصیتنامه انجام دهد.
چنانچه وصی طبق وصیت رفتار نکند، برکنار میشود و مسئول جبران کلیه خسارتهای وارده خواهد بود.
در صورت برکنار شدن این وصی به دلایل ذکرشده، دادگاه شخص دیگری را به عنوان وصی معین میکند که دیگر قابل تغییر و تبدیل نیست. مگر اینکه خیانت او ثابت شود.
همانطور که گفته شد وصی میتواند شخصی را به عنوان وصی بعدی تعیین کند.
اما زمانی وصی جدید اختیارات، حقوق و تکالیف وصی را خواهد داشت که وصی اول فوت کند یا به علتی نتواند امر مورد وصایت را انجام دهد.
این در حالی است که وصی نمیتواند حقوق و تکالیف خود در زمان حیاتش را به دیگری واگذار کند و علت آن، این است که هدف موصی از تعیین او برای امر وصایت، نهتنها انجام امور بوده بلکه ویژگیهای شخصیتی او را نیز مدنظر قرار داده است.
البته واگذاری حقوق و تکالیف امور وصایت به دیگری، در صورتی که موصی (وصیتکننده) به روشنی چنین اجازهای را در وصیتنامه داده باشد، اشکالی ندارد و صحیح خواهد بود.
اما وصی میتواند شخصی را به عنوان وکیل و نماینده خود انتخاب کند تا امور را انجام دهد. چرا که هر عملی را که شخص میتواند خودش انجام دهد، تعیین وکیل در آن امر نیز امکانپذیر است.
در این مورد نیز هرگاه موصی در وصیتنامه ذکر کرده باشد که وصی حق تعیین وکیل برای خود را ندارد، وصی نمیتواند برای خود وکیل تعیین کند چرا که موصی چنین حقی را از او گرفته است.
امین بودن به این معناست که مال دیگری در دست شما همانند امانت قرار دارد و اگر اتفاقی برای آن مال بیفتد مثلاً ناقص شود یا از بین برود، تا زمانی که فرد مرتکب تقصیر نشود و کارهایی که برای مراقبت از مال لازم بوده است را انجام بدهد، مسئول جبران خسارت نخواهد بود.
منبع : روزنامه حمایت