خلاف واقع بودن شنیده ها و دیده های شاهد دلیل بر کذب بودن شهادت وی نبوده چرا که گاهی اوقات شاهد چیزی را شنیده و دیده و نقل کرده است ولکن طرف شهادت که له یا علیه ایشان شهادت اظهار شده است بنحوی القا می نماید و رفتار می نماید که شاهد مرتکب سوء تعبیر و برداشت شده و یا در برخی موارد اغفال شده و آنچه می گوید خلاف واقع بوده ولکن نمی توان چنین شاهدی را شاهد کذب دانست
در خصوص اتهام آقایان ......... فاقد سابقه کیفری دایر بر شهادت کذب بدین توضیح که حسب محتویات پرونده قتل دادگاه کیفری یک در خصوص قتل ........ که متهم ............ به همراه نفر دیگر در شهرستان ...... اقدام به سرقت مسلحانه از طلا فروشی مرحوم ........ نموده که در این بین طلا فروش با ایشان درگیر که با تیر اندازی اقای ........ و تیر خوردن طلا فروش در نهایت منتهی به قتل ایشان میگردد و پرونده با تحقیقات دادسرا و دادگاه در نهایت منتهی به صدور رای قصاص شده ولکن با توجه به اینکه مقتول قبل جزو فرقه صابئین بوده است و قاتل مسلمان بوده با توجه به مفاد قانون که در چنین مواردی قاتل قصاص نمی گردد و نفر متهم موصوف در دادگاه کیفری حاضر و در خصوص انجام اعمال دینی وفق مذهب شیعه و اسلام در نهایت با احراز مسلمان بودن ایشان رأی قصاص برای قاتل صادر میگردد که قاتل با توجه به ادعای صابئی بودن مقتول طی شکوائیه ای شکایت کذب علیه متهمان موصوف مطرح نموده است.
ابتدا باید گفت که در آیات و روایات و متون دینی در اهمیت شهادت و لزوم ادای ان و شرایط ان مطالبی عنوان شده است از جمله اینکه در سوره بقره آیات 282 بزرگترین ایه قران کریم است خداوند تعالی مردم را امر کرده که چناچنه قصد دادن چیزی به کسی دارند حتما آن را بین خود مکتوب نماینده و برای این کار دو نفر شاهد بر موضوع اخذ نمایند نکته اینجاست که در ایه بیان شده که :( ولایاب الشهداء اذا مادعوا) شاهد چنانچه از او خواسته شده که شهادت دهد از این کار امتناع ننماید و در واقع به عنوان یک تکلیف شرعی بر افراد بیان شده است و آن به خاطر اهمیت شهادت در احقاق حقوق افراد بوده است و همچنین ایات دیگر که همگی دلالت بر اهمیت و لزوم شهادت دارند.رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و اله در روایتی می فرمایند: کسی که برای زنده کردن حق یک مسلمان شهادت دهد روز قیامت در حالی وارد محشر می شود که نور چهره اش تا جایی که چشم کارمیکند دیده می شود و خلایق او را به نسب می شناسد و امام علی علیه السلام می فرمایند: کسی که شاهد بودن در امری بر عهده او باشد نباید وقتی برای شهادت فراخوانده شد امتناع ورزد و در روایات متعدد نیز در نهی و مزمت شهادت کذب عنوان شده است ، از پیامبر گرامی اسلام روایت شده : هر که درباره مردی مسلمان با ذمی یا هر انسانی شهادت دروغ دهد در روز قیامت با زبانش آویزان می شود و با منافقان در پایین ترین طبقه دوزخ می باشد و لذا بر اساس تکلیف شرعی و دینی و قانونی جهت احقاق حقوق افراد و حق و عدالت مردم باید در ادای شهادت به عنوان تکلیف نگاه نموده چرا که طبق روایت وارده که :(انما اقضی بینکم بالبینات و الایمان ) من به وسیله شهادت و قسم در میان شما حکم می کنم دستگاه قضا وفق ادله عنوان شده در قانون که شهادت جزو اساسی ترین ادله اثبات دعوی می باشد مطرح شده است و از طرف دیگر روایات داریم که انما الاعمال بالبنیات ویا روایت نبوی که یبعث الناس علی نیاتهم ( مردم روز قیامت بر اساس نیت هایشان محشور می شوند ) و یا روایت دیگری که بیان نموده : همانا خداوند به چهره و پیکر های شما نگاه نمی کند بلکه به دل ها و اعمال شما می نگرد و مطابق مفاد این روایات و سایر انچه ملک عمل بوده و با رفتار و کردار آدمی ارزش می دهد نیت و قصد ونیتی است که از انجام آن دارد .
از طرفی نیت و قصد افراد در ظاهر قابل بین نبوده و یک امر دورنی است که در واقع از واقعیت امر فقط شخص عامل و خداوند هستی آگاه است و روایتی نیز آمده که در شرایط شهادت و شاهد بیان داشته (علی رغم ذکر شرایطی در قانون ) که از امام رضا علیه السلام روایت شده که هر کس مسلمان متولد شود و به خوبی و پاکی شهرت داشته باشد شهادتش پذیرفته است و اما نکته این است که معیار مسلمانی و اسلام چیست به چه کسی می توان گفت مسلمان وفق آموزه های دینی شرط اولیه مسلمان بودن شهادت به وجدانیت و یگانگی خداوند و اینکه پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه وآله اخرین پیامبر و فرستاده خداست واعتقاد به این دو شهادتین در واقع گفته می شود شخص مسلمان می شود و آثار و شرایط فرد مسلمان را دارد و نحوه اثبات واقعی اینکه شخص صرفا زبانی چنین مطالبی را اظهار نموده یا واقعا عقیده به آن دارد امری مشکل بوده ولکن می توان با رفتار و اعمال و اثار آن در زندگی شخص و تعهد داشتن به شرایط اولیه اسلام در زندگی و رفتار شخص و اجتماعی متوجه موضوع تا حدودی شد و لذا با توجه به اینکه اولا حسب اموزه های دینی و فقه شیعه اسلام و مسلمان بودن و اعتقاد به اسلام یک امر درونی بوده است و نمی توان به ظاهر افراد حکم به مسلمان و غیر مسلمان بودن ایشان داد علی رغم اینکه حفظ ظواهر برای شخص مسلمان ضرورت داشته و چه بسا افرادی که اعتقاد به اسلام و دین و مذهب داشته ولکن اعمال و رفتار ایشان خلاف اموزه های مذهب بوده و خلاف آن نیز در جامعه مشاهده میشود پس صرف شرکت در مراسمات مذهبی و یاد دادن نذری و یا نماز نخواندن شخص و یا شرکت ننمودن در مجالس مذهبی نمیتواند دلیل اسلام و یا غیر آن باشد هرچند افعال و رفتار و اعمال اشخاص تا حدودی میتواند بیانگر عقیده و نیت ایشان بوده باشد ولکن این قاعده که از روی ظواهر افراد ایشان را قضاوت کنیم کلیت نداشته است و همچنین روایاتی متعدد داریم در فقه که اظهارداشته فعل برادر خود را به بهترین وجه ممکن باید تفسیر کرد (ضع فعل اخیک علی احسنه)یا روایتی از او همچنین در قانون وفقه انچه به عنوان شهادت کذب تلقی شده است این است که شاهد خلاف انچه دیده و یا شنیده شهادت دهد و از طرفی خلاف واقع بودن شنیده ها و دیده های شاهد دلیل بر کذب بودن شهادت وی نبوده چرا که گاهی اوقات شاهد چیزی را شنیده و دیده و نقل کرده است ولکن طرف شهادت که له یا علیه ایشان شهادت اظهار شده است بنحوی القا می نماید و رفتار می نماید که شاهد مرتکب سوء تعبیر و برداشت شده و یا در برخی موارد اغفال شده و آنچه می گوید خلاف واقع بوده ولکن نمی توان چنین شاهدی را شاهد کذب دانست چرا که شاهد فقط شنیده و دیده ها را بیان نموده است یا برداشتی که انجام داده خلاف بوده و اینجا عنصر روانی بزه موصوف مخدوش بوده و ارزش قضایی شهادت شاهد و احراز واقع بودن آن با مقام قضایی بوده که می بایست با تحلیل و بررسی و سایر قراین و امارات بررسی نماید که شاهد خلاف واقع گفته یا خیر و از طرفی به عمد خلاف گفته یا اینکه ایشان نیز به نحوی قربانی دعوای طرفین شده است و این امر خطیر بر عهده مقام قضایی بوده است و در مانحن فیه نیز با توجه به تحقیقات انجام شده که هم در جهت اسلام مقتول افرادی مطالبی بیان نموده و هم در جهت خلاف آن تحقیقاتی و مطالبی بیان شده است و آنچه متهمان در مقام شهادت بیان نموده اند صرفا در مقام شنیده ها و دیده ها بوده است و اینکه ایشان به عمد و سوء نیت اقدام به اظهار خلافی نموده باشند برای دادگاه احراز نشده است و حسب ملاحظه پرونده قتل موضوع پرونده متهمان موصوف مطابق آنچه دیده اند و شنیده اند شهادت داده اند و ارزش و اعتبار آن احراز تقید مقتول به دین مبین اسلام بر عهده مقام قضایی بوده است که با بررسی و تحقیقات و چیدمان و تحلیل تحقیقات در نهایت در خصوص اسلام و یا خلاف آن شخص اظهار نظر نمایند و متهمان مصرانه منکر ارنکاب بزه انتسابی بوده و اصرار به دیده ها و شنیده های خود دارند و دلیل کافی علیه متهمان در پرونده جهت احراز کذب بودن شهادت ایشان وجود ندارد و با عنیات به اینکه دلالتی بر وقوع بزه توسط متهمان ندارد، دادگاه مستند به ماده 4 از قانون ایین دادرسی کیفری و ماده 120 قانون مجازات اسلامی 1392 رای بر برائت متهمان صادر و اعلام می نماید. رای صادره حضوری و ظرف مدت بیست روز پس از ابلاغ قابل تجدید نظر در محاکم تجدید نظر استان خوزستان می باشد.
رئیس شعبه 104 دادگاه کیفری دو اهواز
علی حسنی
مطالب مرتبط
قانون آئین دادرسی کیفری مصوب 04-12-1392 با اصلاحات و الحاقات بعدی