در فرضی که دولت یا شهرداری بدون رعایت ضوابط قانونی، اقدام به تصرف و تملک ملک میکند و مالک بهای ملک را مطالبه و در نهایت دولت یا شهرداری به پرداخت بهای ملک محکوم میشود، اجرای رأی و وصول محکومبه موصوف (بهای ملک) منصرف از قانون نحوه پرداخت محکومبه دولت و عدم تأمین و توقیف اموال دولتی مصوب 1365 و در مورد شهرداریها قانون منع توقیف اموال منقول و غیر منقول متعلق به شهرداری مصوب 1361 با اصلاحات و الحاقات بعدی است
1- آیا امکان توقیف وجوه موجود در حسابهای بانکی متعلق به شهرداری قبل از مهلت مقرر در قانون راجع به منع توقیف اموال منقول و غیر منقول متعلق به شهرداریهای وجود دارد؟
2- آیا معافیت شهرداری از پرداخت خسارت تأخیر تأدیه مندرج در قانون مذکور شامل زمان قبل از ابلاغ اجراییه (تاریخ تقدیم دادخواست تا زمان ابلاغ اجراییه) نیز میشود؟
3- در صورت عدم پرداخت محکومبه از ناحیه شهرداری، آیا شهرداری مکلف به پرداخت خسارت تأخیر تأدیه مربوط به مدت زمان معافیت قانونی نیز میشود؟
4- آیا منع توقیف اموال موکول به اعلام عدم موجودی یا لحاظ نشدن محکومبه در بودجه شهرداری است یا بدون اعلام شهرداری میتوان اموال را توقیف کرد؟
5- با توجه به قانون منع توقیف اموال منقول و غیر منقول متعلق به شهرداریها، در صورت عدم امکان بررسی و احراز توانایی دولت یا شهرداری در پرداخت به موقع بدهی، آیا میتوان قائل به رد خواسته خسارت تأخیر تأدیه و موکول کردن آن به اجرای حکم راجع به اصل خواسته و طرح دعوی مجدد شد؟
6- آیا اگر محکومبه معوض اراضی تصرفی شهرداری باشد، آیا میتوان به لحاظ قصور در اجرای قانون تملک ... و رعایت ضوابط مربوط میتوان خسارت تأخیر تأدیه را محاسبه و اخذ کرد یا تفاوتی با سایر محکومیتهای مالی ندارد؟
1 و 3 و 5- با توجه به ماده واحده قانون راجع به منع توقیف اموال منقول و غیر منقول متعلق به شهرداریها مصوب 1361 با اصلاحات و الحاقات بعدی، قبل از اتمام مهلت مقرر در این قانون امکان توقیف اموال شهرداری وجود ندارد؛ زیرا برای پرداخت محکومبه، به شهرداریها مهلت داده شده است که اگر در سال مورد عمل، شهرداری اعتبار لازم را برای پرداخت وجه محکومبه نداشته باشد، باید از بودجه سال آتی خود بدون احتساب خسارت تأخیر تأدیه، وجه محکومبه را به محکوملهم پرداخت کند؛ بنابراین و به عنوان مثال در فرضی که حکم در سال 1397 قطعی و اجراییه صادر و ابلاغ شده است، شهرداری مکلف است که در صورت داشتن اعتبار لازم برای پرداخت محکومبه، در همان سال وجه محکومبه را پرداخت کند و در غیر این صورت موظف است در بودجه سال 1398 آن را منظور و پرداخت کند و در این فاصله یعنی تا پایان سال 1398 از تأمین اموال و پرداخت خسارت تاخیر تأدیه معاف است و از ابتدای سال 1399، توقیف و تأمین اموال شهرداری امکانپذیر است و تأخیر در پرداخت محکوم به از این تاریخ موجب تعلق خسارت تأخیر تأدیه میشود.
2- اولاً، ماده واحده یادشده از قوانین آمره محسوب میشود و اعلام شهرداریها مبنی بر نداشتن اعتبار در حدود مقررات مالی خود از محل اعتبار بودجه سال مورد عمل کافی است؛ اما اگر معلوم شود که با وجود تأمین اعتبار از پرداخت محکومبه امتناع شده است، شهردار وفق تبصره ماده واحده یاد شده، مسؤول خواهد بود. ثانیا،ً منظور از سال مورد عمل مذکور در قانون یاد شده، سال ابلاغ اجراییه مربوط به حکم قطعی صادرشده از دادگاه است؛ زیرا تا پیش از صدور و ابلاغ اجراییه، وصول مطالبات به مرحله عملی نرسیده است؛ بنابراین معافیت موضوع این قانون راجع به خسارت تأخیر تأدیه صرفاً ناظر به سال مورد عمل و تا زمان پایدار شدن بودجه در سال آتی است؛ زیرا برابر ماده واحده مذکور، پرداخت محکومبه در سال مورد عمل در حدود مقررات مالی شهرداری و در صورت امکان میسر و مقدور است و مفروض آن است که عدم پرداخت محکومبه توسط شهرداری در سال مورد عمل به دلیل عدم تمکن شهرداری است؛ لذا برابر ماده 522 قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی مصوب 1379 از پرداخت خسارت تأخیر تأدیه معاف است. شایسته ذکر است پرداخت خسارت تأخیر تأدیه تا تاریخ قطعیت حکم تابع حکم دادگاه است.
4- همانطور که گفته شد، اعلام شهرداریها مبنی بر نداشتن اعتبار در حدود مقررات مالی خود از محل اعتبار بودجه سال مورد عمل کافی است اما اگر شهرداری صریحاً نداشتن اعتبار برای پرداخت محکومبه را اعلام نکند، مکلف به پرداخت است.
6- چنانچه منظور سؤال کننده، قیمت معوض باشد، مطابق ماده 1 لایحه قانونی نحوه خرید و تملک اراضی و املاک برای اجرای برنامههای عمومی، عمرانی و نظامی دولت مصوب 1358 شورای انقلاب با اصلاحات بعدی و ماده 8 همین قانون، تصرف اراضی اشخاص و خلع ید مالک پیش از انجام معامله و پرداخت قیمت ملک مطابق تشریفات قانون موصوف و دیگر مقررات ممنوع است و دستگاههای دولتی و شهرداریها باید اعتبار آن را قبلاً تامین کنند. در موارد فوریت اجرای طرح نیز وفق ماده 9 لایحه قانونی مذکور که در مورد شهرداریها نیز جاری است، حداکثر ظرف سه ماه از تاریخ تصرف و اجرای طرح بهای ملک باید به مالک پرداخت شود.
بر این اساس در فرضی که دولت یا شهرداری بدون رعایت ضوابط قانونی موصوف اقدام به تصرف و تملک ملک میکند و مالک بهای ملک را مطالبه و در نهایت دولت یا شهرداری به پرداخت بهای ملک محکوم میشود، همانگونه که در نظریه مشورتی شماره 7650/7 مورخ 16/11/1386 و بند 2 نظریه مشورتی شماره 923/98/7 مورخ 16/6/1398 اداره کل حقوقی قوه قضاییه آمده است، اجرای رأی و وصول محکومبه موصوف (بهای ملک) منصرف از قانون نحوه پرداخت محکومبه دولت و عدم تأمین و توقیف اموال دولتی مصوب 1365 و در مورد شهرداریها قانون منع توقیف اموال منقول و غیر منقول متعلق به شهرداری مصوب 1361 با اصلاحات و الحاقات بعدی است و استیفای محکومبه منوط به انقضای مواعد مذکور در مقررات موصوف نیست؛ زیرا اولاً، مطابق لایحه قانونی صدرالذکر، دولت یا شهرداری مکلف به تأمین بودجه بهای ملک پیش از تصرف و تملک است و در موارد فوریت اجرای طرح حداکثر ظرف سه ماه از تاریخ تصرف باید بهای ملک پرداخت شود؛ ثانیاً، فلسفه اعطای مهلت به دولت و شهرداری در پرداخت محکومبه، عدم قابلیت پیشبینی مبلغ محکومبه پیش از قطعیت آن در ردیف بودجه و جدول بدهیها و تأمین اعتبار آن است؛ حال آنکه در فرض مسأله، با توجه به تکلیف دولت و شهرداری در تأمین اعتبار بودجه مورد نظر جهت خرید ملک و افزون بر آن تملک و تصرف ملک، فلسفه و مبنای مذکور منتفی است.
شماره نظریه : 7/99/1903شماره پرونده : 99-66-1903 تاریخ نظریه : 1399/12/27
منبع : اداره حقوقی قوه قضائیه
مطالب مرتبط
قانون تعیین تکلیف وضعیت ثبتی اراضی و ساختمانهای فاقد سند رسمی
قانون تسهیلات استخدامی و اجتماعی جانبازان
ضوابط جلوگیری از افزایش محدوده شهرها